این بار دلم نه براے آدمے ...
نه براے ملکے ...
نه براے عشقے ...
نه براےچیزے ...
که دلم براے خودم تنگ شده است
هرگز هرگز هرگز بی تو نمی خندم
هرگز بردل عشقی هرگز نمی بندم
خدا خدا
خدایا اگر به کام من جهان نگردانی جهان بسوزانم
اگر خدا خدایا مرا بگریانی
من آسمانت را زغم بگریانم
منم که در دل ز نامرادی فسانه ها دارم
منم
که چون گل شکفته بر لب ترانه ها دارم
هرگز هرگز هرگز بی تو نمی
خندم
هرگز بردل عشقی هرگز نمی بندم
تو بیا فروغ آرزوها که رنج جستجو
را پایان تویی
توبیا که بی تو آه سردم که بی تو موج دردم درمان
تویی
منم که در دل ز نامرادی فسانه ها دارم
منم که چون گل شکفته بر
لب ترانه ها دارم
هرگز هرگز هرگز بی تو نمی خندم
هرگز بردل عشقی هرگز
نمی بندم
تو بیا فروغ آرزوها که رنج جستجو را پایان تویی
توبیا که بی
تو آه سردم که بی تو موج دردم درمان تویی
منم که در دل ز نامرادی فسانه ها
دارم
منم که چون گل شکفته بر لب ترانه ها دارم
هرگز هرگز هرگز بی تو
نمی خندم
هرگز بردل عشقی هرگز نمی بندم
من عاشقانه دوستش دارم
و او عاقلانه طردم می کند
منطق او، حتی از حماقت من هم احمقانه تر است
15 خرداد 91 (سیزدهم رجب) مصادف با سالروز
ولادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و روز بزرگداشت پدر
برای تمام پدران گل ایرانی آرزوی سلامتی و طول عمر داریم