تمام گلها به دست انسانها از شاخه جدا شدند
اما
گل خشخاش به نمایندگی تمامی گلها
از انسانها انتقام گرفت
آنقدر مرا سرد کرد،
از خودش.. از عشق..
که حالا به جای دلبستن یخ بسته ام،
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
مرد بزرگ کسی است که در سینه قلبی کودکانه داشته باشد
پشت آن پنجره ی رو به افق ،
پشت دروازه ی تردید و خیال
لا به لای تن عریانی بید ،
من در اندیشه ی آنم که تو را ،
وقت دلتنگی خود دارم و بس......