پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی آنم که تو را ، وقت دلتنگی خود دارم و بس......
پشت آن پنجره ی رو به افق ،
پشت دروازه ی تردید و خیال
لا به لای تن عریانی بید ،
من در اندیشه ی آنم که تو را ،
وقت دلتنگی خود دارم و بس......