دوست

کوتاه مفید خواندنی

دوست

کوتاه مفید خواندنی

ساعت شنی

عشق مانند یک ساعت شنی است


که هرچه در مغز است به درون قلب می ریزد . . .

پدر

ارزش پدر پس از مرگش معلوم میشود


و ارزش نمک پس از تمام شدن . .

اربابی

میگن دوره اربابی تموم شده


پس تو اهل کدوم تباری که ما هنوز غلامتیم !؟

جاگذاشته ام

جاگذاشته ام دلی


هرکه یافت


مژدگانی اش تمام  “زندگی ام” . . .

عجیب است

عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم

 

بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !

 

بعد از چند روز به دوستی

 

بعد از چند ماه به همکاری

 

بعد از چند سال به همسایه ای

 

اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم . . .

خدایا

خدایا 

مارو ببخش که در کار خیر 

یا “جار” زدیم 

یا “جا” زدیم

چه میخواهم

تو میدانی تو میدانی چه میگویم چه میخواهم 

 

چه میجویم چه میجویم چرا وامانده ازراهم 

 

گهی آلوده دردم گهی همخانه رنجم 

 

گهی هم بستراشکم گهی هم صحبت آهم 

 

گهی با ناله همرازم گهی باسوزمیسازم 

 

گهی باگریه دمسازم گهی باشکوه همراهم 

 

گهی چون ابرگریانم گهی سرگشته توفانم 

 

گهی پیک زمستانم تو میدانی چه میخواهم 

 

گهی خار مغیلانم گهی سنگ بیابانم 

 

گهی ابرم گهی بادم گهی کوهم گهی کاهم 

 

 

 

خانم زبیده جهانگیری(شبنم) 

بیا ببین

ای همه وای من زتو حال مرا بیا ببین 

 

حال من فسرده را بهر خدا بیا ببین 

 

پای به دیده ام بنه نور به چشم من بده 

 

ای شه کشور صفا حال گدا بیا ببین 

 

سرمه ی دیده خاک تو آینه روی پاک تو 

 

عشق تو زیب و زیورم آه بیابیا ببین 

 

پا به سرم بنه بیا جان به تنم بده بیا 

 

عشق تو شوردر دلم کرده بپا بیا ببین  

 

هرچه پسندی آن کنم ترک جهان همه کنم 

 

تانشوم باردگرازتوجدا بیا ببین 

 

نغمه گرابیابزن زخمه به تارروح من 

 

ناله که سرکنم زدل حال مرا بیا ببین

 

 

خانم زبیده جهانگیری(شبنم) 

هفته سلامت

 

 

هفتم آوریل هر سال میلادی (مصادف با هیجدهم فروردین ماه )  

 

روز جهانی بهداشت نامگذاری شده است. 

 

 در ایران هم به همین مناسبت، هفته سلامت از 18 تا 24 فروردین ماه  

 

تعیین شده است 

روزپرستار

ولادت حضرت زینب(س) وروزپرستار 

 

را به تمامی پرستاران تبریک و تهنیت عرض میکنم 

 

 

 

لب آب

دیشب، لب رود، شیطان زمزمه داشت.
شب بود و چراغک بود.
شیطان ، تنها، تک بود.

باد آمده بود، باران زده بود: شب تر ، گل ها پرپر.
بویی نه براه.
ناگاه
آیینه رود، نقش غمی بنمود: شیطان لب آب.
خاک سایه در خواب.
زمزمه ای می مرد.بادی می رفت، رازی می برد
.  

 

سهراب