به یادم باش که در یادم بمانی
که ما با هم رفیق بودیم زمانی
گذشته ها اگر رفت و گذشتند
ولی در قلب من بازم همانی....
آرزو
وقتی از چشم تـــــــــو افتـــــادم دل مستـم شکست
عهد و پیما نـــــی که روزی با دلت بستـــم شکست
ناگهان- دریـــــا! تو را دیـــــدم حواسم پـــــرت شد
کوزه ام بــی اختیــــــار افتـــــاد از دستــم شکست
در دلم فریــــاد زد فرهــــاد و کوهستــــان شنیـــــد
هی صدا در کوه،هی"من عاشقت هستم"شکست
بـــعد ِ تــــو آییـــنه های شعر سنگم میـــــزنــنــد
دل به هر آیینــــه،هر آیینـــــه ایی بستـــم شکست
عشق زانـــــو زد غرور گـام هایـــــم خـــــــرد شد
قامتــــــم وقتــــــی به انـــــدوه تو پیوستم شکست
وقتی از چشم تـــــو افتـــــادم نمـیدانـــــم چـــه شد
پیش رویت آنچه را یک عمـــر نشکستم شکست
آنگاه که نمی دانم چه می گویم ، جز راستی چیزی بر زبانم جاری نیست.
برای ماندگاری ، رویایی جز پاکی روان نداشته باش.
روز تولد انسانها در هیچ تقویمی یافت نمیشود ، چرا که فقط
در قلب کسانی است که به آنها عشق میورزیم . . .
داداشی گلم 25 مرداد روز تولدت مبارک . . .
شباهنگام، کاین فیروزه گلشن
ز انوار کواکب، گشت روشن
غزال روز، پنهان گشت از بیم
پلنگ شب، برون آمد ز ممکن
ادامه مطلب ...شراب تلخ میخواهم که مردافکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایش
مذاق حرص و آز ای دل بشو از تلخ و از شورش
بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن
به لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش
کمند صید بهرامی بیفکن جام جم بردار
که من پیمودم این صحرا نه بهرام است و نه گورش
بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایم
به شرط آن که ننمایی به کج طبعان دل کورش
نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست
سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
کمان ابروی جانان نمیپیچد سر از حافظ
ولیکن خنده میآید بدین بازوی بی زورش